«درباره ی تابلو نقاشی مینیاتور بهرام و گل اندام»
«درباره ی تابلو نقاشی مینیاتوربهرام و گل اندام»
« واقع در روستای تل گاو»
نقاش؛ کمال الملک بهزاد ، نقاش بزرگ دوره ی صفویه
تکنیک: گواش روی مقوا
به اهتمام: فاطمه دشتی
منبع ؛ سایت نوژن ( نواندیشان نوژن پژوه ) - http://javangard.ir
در این اثر که اشاره به داستانی از بهرام و گل اندام دارد، رنگ بسیار خلاصه بوده و تنالیته قرمز در سرتاسر اثر به چشم میخورد. بهزاد فارغ از عرف متعارف مینیاتور، جسورانه اقدام به خلق این اثر نمود.
بهرام پنجم فرزند یزدگرد ملقب به بهرام گور، پادشاه ساسانی بود. بهرام گور که سرگذشت او در شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی بیان شده است و در داستان های بسیاری نیز درباره چالاکی او در جنگ و تیراندازی و عشق ورزی ها و شکارهای او نقل شده است که در ادبیات و در نقاشی های ایران نیز رواج و شهرت یافته و قرن ها ی متمادی زیور پرده های نقاشی و انواع منسوجات، سرامیک، جام های مینا، ظروف فلزی و سفالی بوده است.
این نگاره، داستانی درباره بهرم گور و کنیز محبوبش گل اندام را به تصویر کشیده است. در این نگاره، گل اندام بهرام را به سوی خرابههای تخت جمشید میخواند و به بهرام که کشور گشایی قهار بوده، گوشزد میکند از سلسله هخامنشی تنها همین مانده است و تو هم که کشور گشایی میکنی، از تو نیز در روزگار چیزی بیشتر نخواهد ماند.
داستان مشهوری نیز در باره شکار گور توسط بهرام و خواسته کنیزش معروف است:
روزی بهرام گور ساسانی با کنیزک چینی زیبای خود به شکار رفت و گورخرهای زیادی صید کرد . با آنکه تمام ملازمان به مهارت و استادی بهرام در شکار گورخر آفرینها گفتند مع هذا از کنیزک صدایی برنیامد ودر مدح و ثنای شهریار ساسانی سخنی نگفت .
بهرام مدتی تامل کرد تا گورخری از دورپیدا شد و آن گاه به کنیزک گفت :« میل دارم این گور را به هر شکلی که دلخواه توباشد شکار کنم .» کنیزک از روی ناز و تکبر :
گفت باید که رخ برافروزی سر این گور، در سُمَش دوزی
بهرام گور مهره ای در کمان گروهه نهاد و به دقت رها کرد تا درگوش گورخرجای گرفت ، حیوان بیچاره سم پای راستش را برای خاراندن به گوش خود نزدیک کرد تا مهره را از گوش خارج کند . کنیزک گفت که آدمی در هر کاری اگرمداومت و ممارست کند مسلما ورزیده و کارآزموده خواهد شد چه کار نیکو کردن از پرکردن است .
شاه چون این سخن شنید خشمگین شد و کینه اورا به دل گرفت پس به سرهنگی که در التزام رکاب بود فرمان داد آن کنیزک جسور وفضول را گردن بزند .
کنیزک زیبا چون خود را در چنگ اجل و چنگال سرهنگ گرفتار دید به حال تضرع درآمد و از او خواست که در قتلش عجله نکند ، بعید نیست که شاهنشاه روزی از کرده پشیمان شود وترا که بی تامل اجرای فرمان کردی مورد خشم و عتاب قرار دهد ، اگر جانب احتیاط را مرعی داری و مرانکشی ، قول می دهم کاری بکنم و تدبیری بیندیشم که بهرام گورنه تنها خشمگین نشود بلکه ترا بیشتر از پیشترمورد تفقد ونوازش قراردهد .
سرهنگ درمقابل پیشنهاد کنیزک تسلیم شد و او را در قصری مشیدی که در خارج از شهر داشت سکونت داد تا پنهانی در زمره خدمتکاران کار کند وهویتش را مکتوم دارد .
این قصر سربه فلک کشیده شصت پله داشت و کنیزک از همان روزهای نخست گوساله ای را که تازه از مادر زاییده شده بود بر دوش گرفت و روزی چند بار به بالای قصر می برد و پایین می آورد ، گوساله بر اثر گذشت ایام و لیالی رشد می کرد و بزرگ می شد ولی چون به دوش کشیدن و بالا بردن آن همه روزه چندین بار تمرین و تکرار می گردید لذا رشد تدریجی گوساله تاثیری در دشواری حمل و نقل نداشت .
کنیزک چون موقع را مقتضی دید به سرهنگ تکلیف کرد که بهرام گور را را به هرطریقی که ممکن باشد روزی به این باغ و قصر شصت پله بیاورد . سرهنگ چنان کرد و روزی که بهرام به شکار گورخر می رفت او را برای چند دقیقه استراحت و تمدد اعصاب به باغ و قصر زیبایش دعوت کرد و مخصوصا داستان کنیزک و بردوش کشیدن گاو عظیم الجثه و بالا بردن از قصر شصت پله را شرح داد تا شاهنشاه ساسانی را تمایل و رغبت تماشای این صحنه دست داد.
پس بهرام گور به باغ آمد و کنیزک زیبا در حالی که روی خود را پوشانیده بود در مقابل بهت و اعجاب بهرام و ملازمانش گاو را بر دوش گرفت وبدون ذره ای احساس خستگی و ملالت خاطر، آن را از شصت پله به بالای قصر برد و بازگردانید .
بهرام به روی خود نیاورد و گفت :« می دانم چگونه به این عمل خطیر و شگرف دست یافتی .این گاو را از زمانی که گوساله و نوزاد بوده بر دوش گرفته به بالای قصر بردی و چون در این کار از تمرین و مداومت دست نکشیدی لذا رشد گوساله در تصمیم و توانایی توخدشه وخللی وارد نساخت ، وگرنه خود بهتر می دانی که این از قدرت و زورمندی نیست بلکه مولود تعلیم و تمرین و مداومت می باشد . کنیزک زیبا که به انتظار چنین سوال و استدلالی دقیقه شماری می کرد بدون تامل و در لفافه طنز وتعریض جواب داد :« شهریارا ، اگر زن ضعیف الجثه گاوی را بر دوش بگیرد و به بالای قصر شصت پله ای ببرد اعجاب و شگفتی ندارد و مولودِ تمرین و ممارست باید تلقی کرد ولی اگر شاهنشاه سم و گوش گورخری را به هم بدوزد نباید نام تعلیم و ممارست بر آن نهاد ؟!»
گفت به شه غرامتی ست عظیم گاو تعلیم و گور بی تعلیم
من که گاوی برآورم به بام جز به تعلیم برنیاورم نام
چه سبب چون زنی تو گوری خرد نام تعلیم کس نیارد برد
بهرام گوربه فراست دریافت که این همان کنیزک زیبای چینی است. پس در کنارش گرفت و از آنچه گذشت عذر خواست . سرهنگ را نیز که در قتل کنیزک شتاب زدگی نداده بود مورد تفقد و نوازش قرار داد .
از آن تاریخ عبارت کار نیکو کردن از پرکردن است که از واقعه شیرین و جذاب بهرام گور و کنیزک چینی ریشه و مایه گرفته است ، به صورت ضرب المثل درآمده مورد استناد وتمثیل قرار گرفته است.
قصر گل اندام
مشخصات اثرتپه : محوطه باستانی قصر گل اندام درجنوب روستای تل گاو بر روی صخره ای طبیعی واقع شده است. این اثر به لحاظ مختصات جغرافیایی در طول جغرافیایی “۷۷ ‘ ۵۵۵۱ و عرض جغرافیایی “۸۱ ’۱۵ ۲۹ واقع شده و ۹۱۹ متر نسبت به سطح دریا ارتفاع دارد. این اثر بر روی کوه مشرف بر رودخانه ی بالاده قرار دارد. برای بالارفتن از کوه در جبهه غربی و جنوب غربی پلکان هایی درکوه تراشیده شده است. پلکان اصلی در جبهه جنوب غربی شامل ۱۶ پلکان به ابعاد ۱۵×۴۰×۱۱۰ سانتیمتر می باشد. پس از بالا آمدن از کوه از طریق این پلکان های سنگی به بنایی می رسیم که به قصر گل اندام شهرت دارد. تنها قسمت های باقی مانده از این بنا بخشی از ورودی بنا و تعدادی جرز و دیوار اتاق ها می باشد که بر جای مانده است. ورودی بنا در جبهه جنوبی بر بلندترین نقطه کوه می باشد. عرض ورودی باقی مانده ۷۰ سانتیمتر ، ضخامت جرز ۸۰ سانتیمتر و ارتفاع جرزهای باقی مانده ۶۰ سانتیمتر می باشد. بعد از ورودی در سمت راست درگاه دیگری وجود دارد که به فضاهای داخلی بنا باز می شده است. بجز بقایای معماری مذکور سایر قسمت های این محوطه به صورت تلی از خاک بر روی کوه قابل مشاهده می باشد. متاسفانه در برخی قسمت ها توسط حفاران غیر مجاز گودال هایی ایجاد شده است که باعث نمایان شدن بخش هایی از دیوار بنا گردیده است. سفال های پراکنده بر روی این محوطه از نوع سفال های ساده با پوشش گلی به رنگ نخودی، قرمز و قهوه ای و از نوع سفال های شاخص دوره ساسانی می باشد. تپه دارای ۹۰ متر طول، ۳۵ متر عرض و ۲۰ متر از زمین های کشاورزی ارتفاع دارد.
گردآوری و تنظیم ؛ ع . جوکار
17/01/94
منبع: http://tolgave.blogfa.com/