شهر شعر تل گاو - امشبی را با من باش
امشبی را با من باش
مجسمه ی حکیم بزرگهر- صدر اعظم با کفایت ساسانی
بنیانگذار و موسس قصر گل اندام
امشبی را با من باش
امشبی را با من و من باش
فکر عریانی من و این تن باش
به شهر حافظ تن می روم فردا
فکر شادی دل به دشت و دامن باش
سری به آرمگه سعدی شیراز خواهم زد
به درگه خواجوی شهر،گل بدامن باش
بوسه می زنم بر سردرگه میراحمد
تو به دور از شرّ و اهریمن باش
به دیدارکوروش و داریوش می روم با دل
تو پیرو حافظ و، یار میهن باش
صد سلام تل گاو،شهرمن،شهر ساسانی
به جای بی بی ناز، مادرمن باش
به بهارسالی،که می آیم به پابوست
پر از گل ریحان و لاله وسوسن باش
به ساحل پر از گل کشترت می گردم
به سرای فرامرز وطنم،سیمین تن باش
خدایا به اهالی تل گاو،محمد ومیرقلی
و اهالی منصورو نمکی هم، ایمن باش
تو نما اهالی ما را شاد و هم خوشبخت
تو پناه شان باش و ما را، مامن باش
توبه جوکارما نما روی ، خوشی ها را
به تمام امور، و تمام اوقاتش، مهیمن باش
ع . جوکار 06/05/94