گرامیداشت درگذشتگان حادثه ی خونین 31خرداد 1388 روستای تل گاو

 گرامیداشت درگذشتگان حادثه ی خونین 31خرداد 1388 روستای تل گاو

31 خرداد 1388 حادثه ای دردناک و تاسف بار برای مردم روستای تل گاو و خانواده های عباسی و جوکار   31 خرداد مصادف باششمین سال پرواز پرنده های خونین بال روستای تل گاو ؛ امیرفرخ عباسی ؛ معاون وقت شهرداری شهر بالاده و دهیار خدمتگزار این روستا و جوان برومند ... جوکار را به تمامی مردم روستای تل گاو بخصوص به حاج محمدجعفر عباسی و حاجیه خانم شهناز جوکار و پسران و دخترمحترم و همچنین به محمد جوکار و همسر محترمه شان چمن کشتکار و پسران و دختران این خانواده ی محترم و سایر وابستگان این دو خانواده،تسلیت عرض می کنیم و یاد این عزیزان درگذشته و خدمتگزار مردم روستا را گرامی می داریم . باشد که فرزندان و جوانان این روستا راه خدمتگزاری این این عزیزان را ادامه داده و نگاهبان یادشان در آینده باشند .

مدیریت وبسایت تل گاوشهر

31/03/92

منبع: http://tolgave.blogfa.com/

 

تبریک به مناسبت دریافت درجه ی علمی دانشیاری دانشگاه توسط استاد دکتر مهدوی فر- از نخبگان روستای تل گا

 تبریک به مناسبت دریافت درجه ی علمی دانشیاری دانشگاه توسط استاد دکتر مهدوی فر

از نخبگان روستای تل گاو

اطلاح حاصل گردید که استاد دکتر ذبیح الله مهدوی فر یکی از نخبگان روستای بافرهنگ ، عالم پرور و اصیل و نجیب روستای تل گاو ، عضور هیأت علمی یکی از دانشگاه های معتبر کشور ،به نشان علمیِ « دانشیاری » نائل گردیده اند .

بدین وسیله دریافت درجه ی علمی و ارتقاء مرتبه ی علمی « دانشیاری»  ایشان را به محضر ایشان و خانم دکتر سمیعی همسر محترمه ی ایشان، خانواده ی محترم وی و همه ی اهالی وشهروندان روستای تل گاو، تبریک و تهنیت عرض می کنیم . امیدواریم که در آینده شاهد موفقیت ها و پیشرفت های هرچه بیشتر علمی و موقعیتی ایشان و همسر محترمه ی ایشان باشیم .

                                                                                                         مدیریت وبسایت تل گاوشهر


02/94
منبع: http://tolgave.blogfa.com/

بیست و هشتمـین سالگـــرد شـهـــادت شهیــــد عبـدالخالـــق مــــرادی گرامـــــــی بــاد


بیست و هشتمـین سالگـــرد شـهـــادت شهیــــد عبـدالخالـــق مــــرادی گرامـــــــی بــاد


بیست و هشتمـین سالگـــرد شـهـــادت شهیــــد
عبـدالخالـــق مــــرادی گرامـــــــی بــاد



نام شهید ؛ عبـــــدالـخـالـــق مـــرادي
نـــــام پــــدر: بهـــــــزاد
تحصيـــلات: سال آخر دبیرستان - رشته ریاضی
محل تحصیل ؛ دبیرستان شهید بهشتی شیــــــراز
شغـــــــــــل : دانش آموز سال چهارم ریاضی
تاريخ تولــــــد : 0-0-1348 شمسی
محل تولـــــــد: روستــــــای تل گـــاو
تاريخ شهــادت: 26-1-1366 شمسی
محل شهادت: منطقه حاج عمران عراق - ماهوت
كيفيت شهادت: شهادت در جبهه ی ماهوت در دفاع از میهن در اثر تیر مستقیم
محل دفـــــــــن: در جوار امامزاده شاهزاده محمـــد «ع» واقع در روستای تل گاو
توضيحات:
شهید عبدالخالق مرادی در جنگ هشت ساله ی با دشمن بعثی عراق و در روز بیست وششم فروردین ماه ۱۳۶۶ در جبهه ی غرب و در منطقه ی ماهوت عراق ‌‌در دفاع قهرمانانه از وطن ایرانی اسلامی وپس از مبارزات قهرمانانه وشکار تانک های دشمن بعثی به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید .
«فرزندان وطن و بخصوص فرزندان با فرهنگ و اصیل روستای تل گاو هرگز قهرمانانشان را از یاد نخواهند برد».
فرزندان روستای تل گاوٍ نام «شهید عبالخالق مرادی» و «شهید کاکاخان محمدرضایی» را بر تارک قصر گل اندام حک کرده اند .
بدینوسیله از درگاه الهی برای این شهید عزیز ، علو درجات درخواست کرده و یاد این شهید مبارز ، قهرمان و مدافع مرزهای میهن ملی اسلامی مان را گرامی می داریم . راهش پر رهرو و مستدام ،و یادش گرامی باد
مدیریت وبلاگ تل گاوشهر
25/01/94منبع: http://tolgave.blogfa.com/

گرامیداشت بیست و هشتمین سالگرد شهادت شهید وطن ایرانی اسلامی؛ شهید عبدالخالق مــــرادی

 «بیست وششم فروردین 1394 » گرامیداشت یاد شهید وطن ایرانی اسلامی؛  
«گرامی باد بیست هشتمین سالگرد شهادت پاسدار وطن و میهن اسلامی مان ایران ؛ «شهیـــد عبدالخــــالق مـــــــرادی » 

بدین وسیله بیست و هشتمین سالگرد شهادت پاسدار وطن و میهن اسلامی ؛ «شهیـــد عبدالخــالق مــــــرادی » که در دفاع از کشور ومیهن اسلامی و درجنگ هشت ساله ی تحمیلی عراق بر علیه میهن مقدس مان  ایران ، به شهادت نائل گردید، را به مردم شهــــید پــرور روستای تل گاو و خانـــــواده ی آن شهیـــــد ، تبریک و تسلیت عرض کرده ، یادش را گــــرامـــی می داریــــــم .   

                              


لازم به یادآوری است که ؛
شهید عبدالخالق مرادی در جنگ هشت ساله ی با دشمن بعثی عراق و در روز بیست وششم فروردین ماه ۱۳۶۶ در جبهه ی غرب و در منطقه ی ماهوت عراق ‌‌در دفاع قهرمانانه از وطن ایرانی اسلامی وپس از مبارزات قهرمانانه وشکار تانک های دشمن بعثی به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید .
«فرزندان وطن و بخصوص فرزندان با فرهنگ و اصیل روستای تل گاو هرگز قهرمانانشان را از یاد نخواهند برد».
فرزندان روستای تل گاوٍ نام «شهید عبالخالق مرادی» و«شهید کاکاخان محمدرضایی» را بر تارک قصر گل اندام حک کرده اند .
بدینوسیله از درگاه الهی برای این شهید عزیز ، علو درجات درخواست کرده و یاد این شهید مبارز ، قهرمان و مدافع مرزهای میهن ملی اسلامی مان را گرامی می داریم .راهش پر رهرو و مستدام ،و یادش گرامی باد


«مدیریت وبلاگ تل گاوشهر»   25/01/94 منبع: http://tolgave.blogfa.com/
 

زنان و شاهدخت های نامدار ایرانی پیش ازحمله اعراب به ایران و سال‌های آغازین اسلام

 

   زنان و شاهدخت های نامدار ایرانی قبل ازحمله اعراب به ایران و سال‌های آغازین اسلام
منبع ؛ سایت « درباره ایران سرزمین آریایی چقدر میدانیم »
 - http://mazyar.blogfa.com/post-19.aspx


فهرست زیر فهرستی از نامهای زنان حقیقی ایرانی (به ترتیب حروف الفبا و همراه با بیوگرافی کامل آنها) میباشد که پیش ازحمله اعراب به ایران یا در خلال این حملات و سال‌های آغازین اسلام در ایران می‌زیستند. این فهرست دربرگیرنده نام زنان افسانه‌ای و اسطوره‌ای نمی‌شود.

 آباندخت همسر داریوش سوم

آپامه سردار ساسانی٬ دختر سپیتمن

آتوسا نام دختر کورش بزرگ٬ همسر داریوش بزرگ٬ مادر خشایارشا٬ دختر اردشیر دوم

آذر آناهیتا همسر شاپور یکم ساسانی

آذرنوش سردار ساسانی 

آذرین شاهدخت هخامنشی که سردار نیز بود

آرتادخت وزیر دارایی اردوان چهارم اشکانی

آرتمیز (یا آرتمیس) فرمانده نیروی دریایی خشایارشا

آرتونیس دختر ارته باز و سردار داریوش بزرگ

  آریاتس سردار هخامنشی آریان همسر ایشتوویگو و مادر ماندانا

آزاده هنرمندی در زمان بهرام گور و دلداده او

آزرمی‌دخت شهریار ساسانی و دختر خسروپرویز

آسپاس دختر اردشیر دوم

آسپاسیا همسر کورش دوم

آمستریس دختر داریوش دوم

آندیا همسر بابلی اردشیر درازدست

ابردخت سردار ساسانی

ارتیستون دختر کورش بزرگ و خواهر آتوسا

اسپازیا دلداده یونانی کورش دوم

 استاتیرا دختر داریوش سوم  

الوگون همسر بابلی اردشیر درازدست                                                                  

  امستریس همسر خشایارشا٬ دختر هوتن٬ دختر اردشیر دوم هخامنشی

امیتیس همسر کورش بزرگ٬ دختر هووخشتره که باغهای معلق بابل به نام اوست

انوشه خواهر پدر شاپور یکم

بانو همسر بابک خرمدین

بانودخت مادر انوشیروان

بخت آفرید (در دربار خسرو انوشیروان)

برزآفرید سردار ساسانی

برزین دخت سردار ساسانی

به آفرید دختر گشتاسب٬ نام زنان ساسانی

پارمیس دختر بردیا و برادر کمبوجیه و همسر داریوش بزرگ

پانته آ همسر آریاسب سردار کورش یزرگ

پدما همسر داریوش

پرنگیس دختر افراسیاب٬ همسر سیاوش٬ مادر کیخسرو پروشات شهبانوی داریوش دوم٬ مادر اردشیر دوم هخامنشی

پریزاد همسر داریوش دوم٬ دختر اردشیر

پوراندخت شهریار ساسانی و دختر خسروپرویز

پوروچیستا دختر زردشت اسپنتمان

پیروزدخت از نیاکان مزدک

جهان بانو خواهر شهربانو٬ شاهدخت ساسانی دارای‌دخت شاعر
داناک سردار هخامنشی

دغدو مادر زردشت اسپنتمان

دینَگ (زنی فرمانروا و مادر هرمز سوم)

رخسانه (رکسانه) دختر داریوش سوم، همسر باختری اسکندر مقدونی

روشنک دختر داریوش سوم

سورا دختر اردوان پنجم

سیم تن همسر بهرام گور

سیمین دخت شاهدخت ارمنستان ایران

شاپوردخت دختر شاپور یکم

شاپوردُختک مادر بهرام سوم ساسانی

شهربانو دختر یزدگرد سوم ساسانی

شهرزاد شاهدخت ساسانی٬ دختر هزار و یک شب

شیرین همسر خسروپرویز و دلداده فرهاد

کاساندانه (همسر کوروش)

گردآفرید سردار ساسانی

گُردویه (فرمانده سپاه ساسانی)

گلبویه سردار ساسانی

ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش بزرگ

ماه آذر سردار ساسانی

مروارید دختر فیروز

مشکناز دلداده بهرام گور مشیا (مشیانه) نخستین مادر آریایی در اوستا٬ بمنزلهٔ حوا در نزد اقوام سامى

موزا شهریار زن اشکانی و همسر رومی فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم اشکانی

مهرمس سردار هخامنشی

مهریار سردار ساسانی

میتراداد سردار اشکانی

میترادخت سردار اشکانی

نگان زن دلاوری که با تازیان جنگید

نوش آفرین شاهدخت ساسانی

نوشین نامی ساسانی بویژه در زمان انوشیروان دادگر و

هومسه سردار هخامنشی

هوتن مادر داریوش بزرگ

هومی یاستر سردار هخامنشی

یوتاب خواهر آریوبرزن و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر مقدونی که همراه با برادر خود پا به پا جنگید.
منبع : ویکی پدیا


تهیه وتنظیم ؛ ع - جوکار 21/1/94 منبع: http://tolgave.blogfa.com/

 

شهر شعر تل گاو - دیوانه می شوم

 

 

 

دیوانه می شوم

عاشقم می کنی و رها ، چرا؟

مگر نمی دانی که دیوانه می شوم ؟

سرگردان از درون خویشم مساز

بیچاره تر از پیش، پیِ پیمانه می شوم

دست بر دلم مزن ، ای مهربان تر از رویا

که زجفا، رهسپار بیگانه می شوم

رحم که نکردی ، وسوسه ام نیز نساز

آواره تر از پیش، پیِ دانه می شوم

خوشم به خاطرات کودکی هبوطم  نکن

سراسیمه و بُهت زده ، کودکانه می شوم

به بیداری و در رویا ، تو را می بینم

در پی ات رهسپار، بی بهانه می شوم

تو با این مهربانی و وفایی که داری

واقع و غیر، رهسپار مهر رندانه می شوم

یا بشکن همه قرار و بریز خواب از سرم بیرون

یا پی جرعه ای نوشیدنی ، بیگمانه می شوم

دل من شکسته ی جفاهای بی رحمیِ توست

مشکنش  که دوباره، بی آشیانه می شوم

ع.ج - 12/09/93
منبع: http://tolgave.blogfa.com/

 

«درباره ی تابلو نقاشی مینیاتور بهرام و گل اندام»

«درباره ی تابلو نقاشی مینیاتوربهرام و گل اندام» 

« واقع در روستای تل گاو»

نقاش؛ کمال الملک بهزاد ، نقاش بزرگ دوره ی صفویه

تکنیک: گواش روی مقوا

به اهتمام: فاطمه دشتی

منبع ؛ سایت نوژن ( نواندیشان نوژن پژوه ) -  http://javangard.ir

در این اثر که اشاره به داستانی از بهرام و گل اندام دارد، رنگ بسیار خلاصه بوده و تنالیته قرمز در سرتاسر اثر به چشم می­خورد. بهزاد فارغ از عرف متعارف مینیاتور، جسورانه اقدام به خلق این اثر نمود.

بهرام پنجم فرزند یزدگرد ملقب به بهرام گور، پادشاه ساسانی بود. بهرام گور که سرگذشت او در شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی بیان شده است و در داستان های بسیاری نیز درباره چالاکی او در جنگ و تیراندازی و عشق ورزی ها و شکارهای او نقل شده است که در ادبیات و در نقاشی های ایران نیز رواج و شهرت یافته و قرن ها ی متمادی زیور پرده های نقاشی و انواع منسوجات، سرامیک، جام های مینا، ظروف فلزی و سفالی بوده است.

این نگاره، داستانی درباره بهرم گور و کنیز محبوبش گل اندام را به تصویر کشیده است. در این نگاره، گل اندام بهرام را به سوی خرابه­های تخت جمشید می­خواند و به بهرام که کشور گشایی قهار بوده، گوشزد می­کند از سلسله هخامنشی تنها همین مانده است و تو هم که کشور گشایی می­کنی، از تو نیز در روزگار چیزی بیشتر نخواهد ماند.

داستان مشهوری نیز در باره شکار گور توسط بهرام و خواسته کنیزش معروف است:

روزی بهرام گور ساسانی با کنیزک چینی زیبای خود به شکار رفت و گورخرهای زیادی صید کرد . با آنکه تمام ملازمان به مهارت و استادی بهرام در شکار گورخر آفرینها گفتند مع هذا از کنیزک صدایی برنیامد ودر مدح و ثنای شهریار ساسانی سخنی نگفت .

بهرام مدتی تامل کرد تا گورخری از دورپیدا شد و آن گاه به کنیزک گفت :« میل دارم این گور را به هر شکلی که دلخواه توباشد شکار کنم .» کنیزک از روی ناز و تکبر :

گفت باید که رخ برافروزی                   سر این گور، در سُمَش دوزی

بهرام گور مهره ای در کمان گروهه نهاد و به دقت رها کرد تا درگوش گورخرجای گرفت ، حیوان بیچاره سم پای راستش را برای خاراندن به گوش خود نزدیک کرد تا مهره را از گوش خارج کند . کنیزک گفت که آدمی در هر کاری اگرمداومت و ممارست کند مسلما ورزیده و کارآزموده خواهد شد چه کار نیکو کردن از پرکردن است .

شاه چون این سخن شنید خشمگین شد و کینه اورا به دل گرفت پس به سرهنگی که در التزام رکاب بود فرمان داد آن کنیزک جسور وفضول را گردن بزند .

کنیزک زیبا چون خود را در چنگ اجل و چنگال سرهنگ گرفتار دید به حال تضرع درآمد و از او خواست که در قتلش عجله نکند ، بعید نیست که شاهنشاه روزی از کرده پشیمان شود وترا که بی تامل اجرای فرمان کردی مورد خشم و عتاب قرار دهد ، اگر جانب احتیاط را مرعی داری و مرانکشی ، قول می دهم کاری بکنم و تدبیری بیندیشم که بهرام گورنه تنها خشمگین نشود بلکه ترا بیشتر از پیشترمورد تفقد ونوازش قراردهد .

سرهنگ درمقابل پیشنهاد کنیزک تسلیم شد و او را در قصری مشیدی که در خارج از شهر داشت سکونت داد تا پنهانی در زمره خدمتکاران کار کند وهویتش را مکتوم دارد .

این قصر سربه فلک کشیده شصت پله داشت و کنیزک از همان روزهای نخست گوساله ای را که تازه از مادر زاییده شده بود بر دوش گرفت و روزی چند بار به بالای قصر می برد و پایین می آورد ، گوساله بر اثر گذشت ایام و لیالی رشد می کرد و بزرگ می شد ولی چون به دوش کشیدن و بالا بردن آن همه روزه چندین بار تمرین و تکرار می گردید لذا رشد تدریجی گوساله تاثیری در دشواری حمل و نقل نداشت .

کنیزک چون موقع را مقتضی دید به سرهنگ تکلیف کرد که بهرام گور را را به هرطریقی که ممکن باشد روزی به این باغ و قصر شصت پله بیاورد . سرهنگ چنان کرد و روزی که بهرام به شکار گورخر می رفت او را برای چند دقیقه استراحت و تمدد اعصاب به باغ و قصر زیبایش دعوت کرد و مخصوصا داستان کنیزک و بردوش کشیدن گاو عظیم الجثه و بالا بردن از قصر شصت پله را شرح داد تا شاهنشاه ساسانی را تمایل و رغبت تماشای این صحنه دست داد.

پس بهرام گور به باغ آمد و کنیزک زیبا در حالی که روی خود را پوشانیده بود در مقابل بهت و اعجاب بهرام و ملازمانش گاو را بر دوش گرفت وبدون ذره ای احساس خستگی و ملالت خاطر، آن را از شصت پله به بالای قصر برد و بازگردانید .

بهرام به روی خود نیاورد و گفت :« می دانم چگونه به این عمل خطیر و شگرف دست یافتی .این گاو را از زمانی که گوساله و نوزاد بوده بر دوش گرفته به بالای قصر بردی و چون در این کار از تمرین و مداومت دست نکشیدی لذا رشد گوساله در تصمیم و توانایی توخدشه وخللی وارد نساخت ، وگرنه خود بهتر می دانی که این از قدرت و زورمندی نیست بلکه مولود تعلیم و تمرین و مداومت می باشد . کنیزک زیبا که به انتظار چنین سوال و استدلالی دقیقه شماری می کرد بدون تامل و در لفافه طنز وتعریض جواب داد :« شهریارا ، اگر زن ضعیف الجثه گاوی را بر دوش بگیرد و به بالای قصر شصت پله ای ببرد اعجاب و شگفتی ندارد و مولودِ تمرین و ممارست باید تلقی کرد ولی اگر شاهنشاه سم و گوش گورخری را به هم بدوزد نباید نام تعلیم و ممارست بر آن نهاد ؟!»

گفت به شه غرامتی ست عظیم                       گاو تعلیم و گور بی تعلیم

من که گاوی برآورم به بام                            جز به تعلیم برنیاورم نام

چه سبب چون زنی تو گوری خرد                     نام تعلیم کس نیارد برد

بهرام گوربه فراست دریافت که این همان کنیزک زیبای چینی است. پس در کنارش گرفت و از آنچه گذشت عذر خواست . سرهنگ را نیز که در قتل کنیزک شتاب زدگی نداده بود مورد تفقد و نوازش قرار داد .

از آن تاریخ عبارت کار نیکو کردن از پرکردن است که از واقعه شیرین و جذاب بهرام گور و کنیزک چینی ریشه و مایه گرفته است ، به صورت ضرب المثل درآمده مورد استناد وتمثیل قرار گرفته است.

قصر گل اندام

مشخصات اثرتپه  : محوطه باستانی قصر گل اندام درجنوب روستای تل گاو بر روی صخره ای طبیعی واقع شده است. این اثر به لحاظ مختصات جغرافیایی در طول جغرافیایی “۷۷ ‘ ۵۵۵۱ و عرض جغرافیایی “۸۱ ’۱۵ ۲۹ واقع شده و ۹۱۹ متر نسبت به سطح دریا ارتفاع دارد. این اثر بر روی کوه مشرف بر رودخانه ی بالاده قرار دارد. برای بالارفتن از کوه در جبهه غربی و جنوب غربی پلکان هایی درکوه تراشیده شده است. پلکان اصلی در جبهه جنوب غربی شامل ۱۶ پلکان به ابعاد ۱۵×۴۰×۱۱۰ سانتیمتر می باشد. پس از بالا آمدن از کوه از طریق این پلکان های سنگی به بنایی می رسیم که به قصر گل اندام شهرت دارد. تنها قسمت های باقی مانده از این بنا بخشی از ورودی بنا و تعدادی جرز و دیوار اتاق ها می باشد که بر جای مانده است. ورودی بنا در جبهه جنوبی بر بلندترین نقطه کوه می باشد. عرض ورودی باقی مانده ۷۰ سانتیمتر ، ضخامت جرز ۸۰ سانتیمتر و ارتفاع جرزهای باقی مانده ۶۰ سانتیمتر می باشد. بعد از ورودی در سمت راست درگاه دیگری وجود دارد که به فضاهای داخلی بنا باز می شده است. بجز بقایای معماری مذکور سایر قسمت های این محوطه به صورت تلی از خاک بر روی کوه قابل مشاهده می باشد. متاسفانه در برخی قسمت ها توسط حفاران غیر مجاز گودال هایی ایجاد شده است که باعث نمایان شدن بخش هایی از دیوار بنا گردیده است. سفال های پراکنده بر روی این محوطه از نوع سفال های ساده با پوشش گلی به رنگ نخودی، قرمز و قهوه ای و از نوع سفال های شاخص دوره ساسانی می باشد. تپه دارای ۹۰ متر طول، ۳۵ متر عرض و ۲۰ متر از زمین های کشاورزی ارتفاع دارد.

  گردآوری و تنظیم ؛ ع . جوکار 

      17/01/94         

منبع: http://tolgave.blogfa.com/

 

تبریک پیاشاپیش عید نوروز ب مردم روستای فرهنگی تاریخی تل گاو

 

تبریک پیاشاپیش عید نوروز ب مردم روستای فرهنگی تاریخی تل گاو

یا مقلب القلوب والابصار، یا مدبرالیل والنهار 

یا محول الحول والاحوال ، حول حالنا الی احسن الحال   

پیشاپیش و مجدداً ، فرا رسیدن عید ملی وباستانی ایرانیان ؛ عید نوروز و آمدن فصل بهار و سال جدید را به همه ی ایرانیان  ساکن در سراسر جهان ، مخاطبان تل گاوشهر و به ویژه همه ی مردم باصفا ، صمیمی ، اصیل ، نجیب وبافرهنگ " روستای تل گاو " ، تبریک ،تهنیت و شادباش عرض می کنیم . 

 ازطرف مدیریت وبلاگ " تل گاوشهر"
منبع: http://tolgave.blogfa.com/

 



کارنیــــــکو کردن از پُــــر کــــردن است

 
کارنیــــــکو کردن از پُــــر کــــردن است


توضیــــح ؛  
به نظر می رسد جناب اقای رحمت نژاد از کتاب هفت پیکر نظامی گنجوی محتوای داستان را تغییر داده است . همه ی متون اصلی ، این موضوع را تایید کرده اند که گاو را خودِ گل اندام به پایینِ قصر گل اندام برای نوشاندن آب ،می برده و وسپس به بالای قصر می آورده است . اما به هر حال این نشان دهنده و تایید کننده اصل موضوع می باشد ولی محتوای موضوع را تغییر داده اند .   

                     
                          مدیریت وبلاگ تل گاو شهر

منبع: http://tolgave.blogfa.com/

قصر گل اندام ساسانی واقع در روستای تل گاو

قصر گل اندام ساسانی واقع در روستای تل گاو

قصر گل اندام ،نام کاخ و قصری در دوره ساسانیان بوده است که در زمان بهرام گور یکی از شاهنشاهان ساسانی و توسط وی برای " گل اندام" یکی از همسرانش " ساخته شده است . معروف است که هنگامی که بهرام گور در حال شکار به همراه همراهان و درباریان و نزدیکانش در" نخجیرگاهی" که موقعیت ومحل جغرافیایی  آن امروزه در «جنوب روستای تل گاو» و «زمین های مزروعی و دشت های گندمزار این روستا» واقع است،در هنگام شکار «سم و گوش آهویی» را با هم و به وسیله ی تیر می دوزد . سپس رو به " گل اندام " که "یکی از دختران وشاهزادگان درباری ساسانی" یا به نقلی یکی از بانوان زیباروی چینی بوده که ازطرف امپراطور چین به شاهنشاه ایرانی پیشکش شده بوده است و لذا جزو درباریان و خانواده شاهی درآمده بوده ، می کند و می گوید که ؛« مهارت مرا در شکار چگونه یافتی؟» و در پاسخ " گل اندام " که بانویی باهوش سرشار و زیرک بوده است ، می گوید که ؛ " کارنیکو کردن ،از پُر کردن است" یعنی پادشاه طی سالیان دراز تمرین کرده است تا به این مهارت دست یافته است .

چنین پاسخی برای شاهنشاه ساسانی گران می آید و به سرهنگ معروفی که از بزرگان درباری بوده و به احتمال فراوان " بزرگمهر " صدر اعظم باهوش ، کاردان و با تجربه ی ساسانی بوده است که صدر اعظمی انوشیروان عادل را هم در کارنامه ی خود دارد،حکم به قتل او رامی دهد . "گل اندام" از "سرهنگ"  یا "بزرگمهر" می خواهد که از خون او در گذرد ،وبه وی می گوید؛ ممکن است بعداً که از خشم  پادشاه کاسته شود بر تو سخت گیرد که چرا من را کشته ای . سرهنگ یا بزرگمهر هم از خون او در می گذر گذرد .

سپس او را در خانه ای نگهداری می کند تا در فرصت مناسب موضوع حل وفصل گردد .

در این میان گل اندام یک گوساله ای را از کوچکی بر دوش خود برای آب دادن از بالای کوه  پایین آورده و سپس به بالای کوه برمی گرداند . این کار را آنقدر ادامه می دهد تا گوساله بزرگ شده و تبدیل به گاوی بزرگ چثه می شود . او همچنان این کار را ادامه می دهد تا اینکه روزی از روزها که بهرام گور به شکار می رود ، سراغ گل اندام را از بزرگمهر می گیرد و از سرنوشت او جویا می شود . بزرگمهر هم که موقعیت را مناسب می بیند ،سرگذشت و شرح ما وقع را برای بهرام گور تعریف می کند . شاه از اینکه با تدبیر بزرگمهر گل اندام هنوز زنده است شادمان می شود و انعامی فاخر هم به وی می دهد و خواستار ملاقات با گل اندام می گردد . گل اندام هم که در جریان قرار می گیرد  ترتیب برگزاری مراسم باشکوهی را برای پذیرایی از شاهنشاه می بیند .

پس از صرف طعام و نوشیدنی ها ، بزرگمهر به شاه توضیح می دهد که گل اندام می تواند یگ گاو بزرگ جثه را از بالای قصر به پایین برده و سپس برگرداند . پادشاه ساسانی با تعجب  باور نمی کند که دختری جوان بتواند چنین کاری را انجام دهد . بزرگمهر هم برای اثبات مدعای خود به پادشاه پیشنهاد می کند که گل اندام در حضور جمع به این کار مبادرت ورزد . پادشاه می پذیرد .

گل اندام هم گوساله را که اکنون به گاو بزرگ و تنومندی تبدیل شده است را بر دوش گذاشته و در حضور حاضران و درباریان همراه بهرام گور از پله ها که حدود شصت پله بوده است ،پایین برده و گاو را آب نوشانده و سپس بر دوش گذاشته و به بالای قصر می آورد .

آنگاه پس از تعجب ، بهرام گور بفکر فرو می رود و به دخترک می گوید ؛ " کار نیکو کردن از پُر کردن است " . تو از زمانی که این گاو، گوساله ای بیش  نبوده ،آن را بردوش گذاشته و پایین برده و آورده ای ،تا کنون که به گاوی بزرگ تبدیل گشته است .گل اندام درپاسخ می گوید؛ پادشاه در پاسخ دخترکی که به او همین پاسخ را به هنگام شکار آهو داده بود دستور قتل صادر کرده بود، اکنون حکم این پاسخ پادشاه چیست؟ بر پادشاه عادلی چون بهرام به دور است که میان مردم عادی و بزرگان در قضاوت، تفاوت بگذارد . لذا بهرام گور از عمل خویش شرمنده شده و از گل اندام معذرت خواهی می نماید . پس از مراسم هم ضمن پاداش به بزرگمهر و دیگر کسانی که در این کار همکاری کرده اند وپادشاه را از ارتکاب عمل بد بازداشته اند،، از آنها قدر دانی نموده و از " گل اندام " هم که به لحاظ زیبایی ، باهوشی و زیرکی و کاردانی سرآمد بوده ، پیشنهاد ازدواج می دهد و او را به عقد خویش در می آورد و در همان مکان قصر باشکوهی برای گل اندام می سازد که به " قصر گل اندام" معروف بوده و هست . آثار این قصر هم اکنون در جنوب روستای تل گاو بر روی تپه یا کوهی به همین نام باقی مانده است . .

به نظر می رسد نام فعلی روستای تل گاو نیز برگرفته از همین داستان واقعی و تاریخی ایران زمان ساسانی و همین قصر، است . در ضمن محل کنونی روستای تل گاو و مزارع سرسبز و کشتزارهای اطراف آن در زمان ساسانیان جزوباغات و ییلاقات بزرگمهر ومنطقه و شهری آباد بوده است . آثاری هم که از گوشه و کنار این منطقه هر از گاهی کشف شده نیز گویا و تایید کننده ی همین موضوع می باشد.

منبع ؛ هفت پیکرنظامی گنجوی/نظام نامه/ امثال و ریشه ها ؛ حسین رحمت نژاد/تابلو نقاشی استاد فرشچیان/..... .

ع.جوکار

25/12/93
منبع: http://tolgave.blogfa.com/